English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (350 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
heads up display U وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
status board U تابلوی نشان دهنده وضعیت
situation map U نقشه نشان دهنده وضعیت جنگ
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
device U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
discretionary U خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
flags U 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flag U 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
mark condition U وضعیت نشان
hyphens U علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
hyphen U علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
inverse U تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
Good grief! <idiom> U این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود
page U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
pages U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
paged U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
model U کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد
modeled U کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد
modelled U کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد
models U کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد
panel U یچهای کنترل سیستم کامپیوتر اصلی و نشان دهندههای وضعیت
panels U یچهای کنترل سیستم کامپیوتر اصلی و نشان دهندههای وضعیت
indicator U چیزی که وضعیت فرآیند را نشان دهد. معمولا با صورت یا نور
logic U قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
desktop U میله وضعیت که معمولاگ در امتداد دکمهای از صفحه ویندوز نشان داده میشود
artificial horizon U یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
most significant bit U بیتی در کلمه که نشان دهنده بزرگترین مقدار یا وزن است .
indicator U ثبات یا بیت علامت که وضعیت پردازنده و ثباتهایش را نشان میدهد مثل رقم نقلی یا سرریز
external indicator U نشان دهنده وضع خارجی وسیله
simulation U عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
message U پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
messages U پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
simulations U عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
azimuth micrometer U وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
azimuth equidistant projection U وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
boolean operation U کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
enquiry U کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
condition U 1-وضعیت یک مدار یا وسیله یا ثبات 2-وسایل مورد نیاز برای وقوع یک عمل
earths U اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
earth U اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
non return to zero U سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
poniter U نشان دهنده نشان گیرنده
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
indicator U نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
indicator U نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
channel status word U کلمه وضعیت مجرا
psw U کلمه وضعیت پردازنده
status word U کلمه وضعیت نما
program status word U کلمه وضعیت برنامه
drive U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drives U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
serviceability criteria U وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
active status U وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
hartley U بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
races U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
phew U برای نشان دادن بیزاری
phew U برای نشان دادن بی تابی
psw U Word Status Program کلمه وضعیت برنامه
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
statement of service U خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
zero wait state U وضعیت یک وسیله
maintenance U 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
continuity light U وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
status U یک بیت در کلمه که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت و نتیجه یک عملیات است
wait condition U 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state U 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
poll U بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
solid-state U وسیله ذخیره حافظه با وضعیت ساکن
polled U بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
polls U بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
nil pointer U نشانه گر برای نشان دادن انتهای لیست زنجیره موضوعات
numeric U حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
clocks U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
clock U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
PRN U نشانهای در Dos-Ms برای نشان دادن پورت چاپگر استاندارد
DSW U کلمه داده که از وسیلهای که حاوی اطلاعات وضعیت فعلی اش است ارسال میشود
devices U کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device U کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
digits U عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
stopped U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
checked U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
accuracy U کل تعداد بیتهایی که برای نشان دادن یک عدد در کامپیوتر به کار می رود
stopping U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
sectors U سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
sector U سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
check U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
stops U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
cartoon design U نقشه شطرنجی فرش برای نشان دادن محل گره زدن
colours U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
checks U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
blip U علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
digit U عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
mock-ups U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
mock-up U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
blips U علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
stop U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
colour U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
ablegate U مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
uberstreichen U لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
transparently U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position U وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
bubble help U خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
goal light U چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
insertion point U نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود
key signature U گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
forecaddie U باربر وسط مسیر برای نشان دادن محل فرود گوی گلف
end U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ends U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ended U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
word mark U نشان کلمه
auto U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
breaker line U خطی در رسم فنی برای نشان دادن حذف قسمتی از جسم درشکل مزبور
autos U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
status U کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
status U ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
hyphen U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
discharge indicator disc U دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
reference U نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
hyphens U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
burn notice U علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
references U نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
marker U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
markers U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
routing indicator U گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
phonetician U متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
indicative U نشان دهنده
demonstrators U نشان دهنده
indicator U نشان دهنده
demonstrator U نشان دهنده
indicant U نشان دهنده
warm up U اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
switch U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switches U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switched U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
ended U کد نشان دهنده انتهای خط
end U کد نشان دهنده انتهای خط
resilient U نشان دهنده فنری
ends U کد نشان دهنده انتهای خط
illustrators U نشان دهنده تصویر کش
illustrator U نشان دهنده تصویر کش
ring indicator U نشان دهنده حلقه
counting balance U ترازوی نشان دهنده
backslash U کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
returned U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returning U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
return U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returns U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
quiescent U وضعیت فرآیند یا مدار یا وسیله وقتی که هیچ سیگنال ورودی اعمال نشده باشد
to develop [into] U توسعه دادن وضعیت [به]
to grow [into] U توسعه دادن وضعیت [به]
frequency indicator U دستگاه نشان دهنده فرکانس
end U کد نشان دهنده انتهای رکورد
oscilloscope U دستگاه نشان دهنده امواج
ended U کد نشان دهنده انتهای رکورد
adumbrant U نشان دهنده طرح مختصرازچیزی
indicator U عقربه یاصفحه نشان دهنده
voltage indicator U دستگاه نشان دهنده فشارالکتریکی
episcope U دستگاه نشان دهنده تصاویر
taximeter U نشان دهنده کرایه تاکسی
control flag U پرچم نشان دهنده دستورات
ends U کد نشان دهنده انتهای رکورد
oil gage U عقربه نشان دهنده روغن
suspends U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
telltale U نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
gyro U برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
suspending U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspend U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
msb U بیت در کلمه که بزرگترین مقدار یا وزن را نشان می ده .
locations U جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
location U جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
air hose coupling U دستگاه نشان دهنده ازدیاد باد
isobare U خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
to feel on top of the world U تو آسمون ها بودن [نشان دهنده خوشحالی]
station bill U لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
attitude indicator U دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب
gas indicator U دستگاه نشان دهنده مقدار گاز
quasi- U که نشان دهنده تعداد دستورات است
boundary disclaimer U نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
regulatory signs U علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
to be on top of the world U تو آسمون ها بودن [نشان دهنده خوشحالی]
gauged U اندازه گیر عقربه نشان دهنده
gauge U اندازه گیر عقربه نشان دهنده
radix U عدد نشان دهنده اعشار صحیح
isobar U خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
oscilloscope U دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
escape character U حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
isobars U خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
bathymetric contour U میزان منحنیهای نشان دهنده عمق
gauges U اندازه گیر عقربه نشان دهنده
redirect U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
Recent search history Forum search
1frangible
2New Format
1postside
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1tink and grow rich
1incentive
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com